• وصیتنامه شهید
  • انگيزه آمدن به جبهه
  • بمب گذاری در سالن حزب
  • روز قدس
  • رمضان
  • شهيد و شهادت
  • سخنرانی شهید در خصوص ولایت فقیه
   

وصیتنامه سردار شهید علیرضا طغرایی
مسئول اعزام نیروی تیپ نجف اشرف

قبل از هر چيز صميمانهترين تشكرات خودم و دوستانمرا از آن ملت مبارز ايران دارم ملتي كه براي بدستآوردن استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي، سختيكشيده، خونها داده از پير و جوان، آوراگي و گرسنگي و محروميت كشيده و عزيزترين و رشيدترين فرزندان خودشان را در راه اعتلاي كلمه خدا و رهايي خويش از چنگال كافرين و منافقين تقديم كرده است و در اين جنگ براي چندمين بار ايثاريت و جانبداري خويش را در عمل اثبات نموده است. من غير از صدر اسلام ملتي را چنين نديدهام كه اينقدر در راه دين خويش مقاومت و استفامت و پشتيباني كند اگر استقامت و پايداري و ياري شما ملت ايران نبود بلا شك دراين جنگ شكست ميخوريم و نهضت سقوط ميكرد با زنده بودن ملت و در صحنه پيكار بودن و رهبري عظيم امام محال است كه اين نهضت به انحراف و شكست برسد.
اي ملت شهيدپرور ايران من كوچكتر از آن هستم به شما مطلبي بگويم فقط اين را ميدانم كه ما بايد همگي قدر رهبرمان را بدانيم ما بايد بياد بياوريم زماني را كه در جهل و فساد بوديم زماني را كه به دنيا چشم دوخته و گمراه شده بوديم زماني را كه به هر چيز كه ما را از خدا دور كند دل بسته و هر چيز كه ما را به خدا نزديك كند را رها كرده بوديم. خداوند بر ما منت گذاشت و امام خميني را براي هدايت و رهبري ما انتخاب كرد كه امام نفس ما را پاك كند و ما را به احكام شريعت و حكمت و علم در دين آشنا سازد و ما بايد از خدا و امام نافرماني نكنيم كه به عذاب خدا دچار ميشويم و مورد سرزنش خدا قرار ميگيريم.
بياد آوريم قوم بنياسرائيل را كه نافرماني كردند پيغمبر و خدا را و بعد از آن مورد نكوهش قرارگفتند. اگر ملت ما در ايمان و پيروي امام ثابت قدم بماند بطور يقين فاتح و پيروز خواهيم ماند و بالاترين ملل دنيا خواهيم ماند مثل كساني نباشيد كه امام را تنها بگذاريد. اين ملت تا به حال سختي و آزمايشات زيادي را پشت سرگذاشتهاست و مورد امتحانهاي ديگر هم قرار ميگيرد و تنها صبر و مقاومت و تقوا باعث رهايي ما خواهد شد. بايد همانطور كه در تمام سختيها به خدا پناه برديم باز هم خدا را ياد كنيم كه خدا يار و ياور مسلمين و ندا دهندگان خواهد بود. اي مردم ما هر چه داريم از خدا و اسلام و قرآن داريم از اينها دور نشويد كه دشمن و شيطان شما را به دام خويش مياندازد مواظب باشيد كه دنيا شما را مغرور نكند و فكر آخرت باشيد هميشه همديگر را به حق و عدل و صبر و پيروي از امام و يار خدا سفارش كنيد و هميشه مهيا باشيد براي مقابله با دشمن مخصوصاً مبارزه با نفس و هميشه خدا را حاضر و ناظر بدانيد و بترسيد از او باشد كه مورد الطاف الهي قرارگيريد و رستگاري در دو جهان را براي خود بخريد و اين شماها هستيد كه در جبههها ميجنگيد در جبههها چيزهايي يافت ميشود كه در بعضي جاها هنوز يافت نخواهد شد.
نامههاي شماها و پيامهاي شما همگيمان را زندهتر و استوارتر ميسازد. از زحماتي كه ميكشيد مخصوصاً در رابطه با تداركات كه جداً خداوند اجر شما را بدهد بطور مثال من درسال ممكن است پسته نخورده باشم ولي اين ملت بقدري در صحنه و پيكار است كه حتي در جبهه بهترين غذاها وميوهها و غيره يافت ميشود و اين نشانه حاضر بودن ملت را و زنده بودن آنها را در جبههها ميرساند. بهترين نوشيدنيها يافت ميشود، خداوند شما قوم را نعمت ميبخشد كه اينطور مدافع دين خدا هستيد، خدا شما را حفظ كند كه حدود خدا را نگاه داشتيد.
وقتيكه در رابطه با هدايت و رهبري امام ـ پيروي و مقاومت شما و حماسههاي رزمندگان تفكر ميكنم ياد صدر اسلام ميافتم جداً درست انگار زمان رسول خدا ميباشد. مثلاً مقايسه كوتاه جنگ بدر و حمله رزمندگان اسلام در جبههدارخوين ميافتم. بچهها حدود 300 الي 350 نفر بودند و دشمن يك لشكر مكانيزه عراق در اين حمله حدود 3 برابر نفرات خودمان از كافران را كشته و اسير كرديم يعني از نيروهاي كافردر مقابله رسول خدا هم بيشتر چون تعداد كافران در مقابل رسول خدا 3 برابر بود حال اينكه تعداد كشتهها و اسيران در مقابل رزمندگان اسلام 3 برابر بود و بقدري مهمات به غنيمت گرفته شد كه مورد تعجب همگان قرار گرفت و اين نقشه به ياري خدا پيروز و فاتح از آب درآمد و حدود 120 تن از بچههاي سپاه به خدا پيوستند كه حدود 81 نفر بچههاي سپاه اصفهان بودند. خدا انشاءالله آنها را با رسول خودش محشور بگرداند.
اي مردم فرزندان شما 3 كيلومتر در قلب دشمن پيشروي كردند و براي هر 25 متر يك شهيد دادند قدر اسلام و رهبري و ميهن اسلامي را بداينم كه چگونه استقلالش حفظ شده و چگونه اسلام زنده ميشود.
بله امروز حرف زدن خرج دارد، امروزه مسلمان بودن خرج دارد اين نيست كه بگوئيم مسلمان هستيم و در رنج و سختي براي نگهداري دين قرار نگيريم، امروز نه شرقي و نه غربي و استقلال و آزادي كه در كوچه و خيابان داد ميزديم برايمان خرج دارد، امروزه مرگ بر آمريكا گفتن خرج دارد.
امروز دفاع از اسلام و ميهن و شرف و حدود خدا خرج دارد و آن هم خون دادن است فكر نكنيد كه خدا شما را مورد آزمايش قرار نميدهد.خدا شما را به مال، جان، فرزندان، هجرت، جهاد و غيره آزمايش ميكند و اين صبر و استقامت ماست كه ما را پيروز و فاتح ميكند و دعوت اسلام با خون دادن شروع شد و ادامه يافت و ما ادامه دهندگان گذشتگان خواهيم بود ما بايد در حفظ و نگهداري دين خدا كوشش و صبر كنيم تا پيش نسلها و عصرهاي بعد سربلند باشيم همانطور كه گذشتگان بحق و صالح خدا پيش ما سربلند هستند و من بطور يقين ميدانم امت مسلمان ايران همان پيروان نوح هستند كه در كشتي سوار هستند و خدا حافظ آنها ميباشد همانطور كه امت نوح پيروز و رستگار شدند شما ملت ايران هم رستگار خواهيد شد، شما ملت مسلمان ايران همان ياران امت موسي هستيد كه با موسي كليم خدا از مصر هجرت كرديد و تا آخر آن مومنين بودند كه با موسي و خدا و عده بهشت را به آنان داد. شما همان امت هستيد و شما مردم همان امت صدر اسلام در زمان حضرت محمد (ص) هستيد و بطور قطع و صريح ميگويم وفاداري شما نسبت به امام و اسلام و حدود خدا و قرآن ياد امت محمد (ص) در صدر اسلام را برايم زنده كرده گويي اينكه تاريخ دوباره تكرار شده و صدر اسلام دارد بطور واضح و عملي از جلوي وجودم صحنهوار عبور ميكند.
امروز روزدوشنبه 5 مرداد مطابق با 26 ماه مبارك رمضان ميباشد، امروز روز نزديكي من به خداست، امروز احساس خوشحالي و سرافرازي نسبت بهمن دست داده است چون توانستم وعده خودم را نسبت به خدا عمل كنم و آن تمام كردن قرآن ميباشد. جداً خيلي چيزها متوجه شدم كه وقتيكه آنها را ميخوانم گويي در كلاس درس پيش استاد نشستهام، استادي كه تاريخ را مثل فيلم برايم نمايش مي داد، استادي كه درس پاكيزگي نفس را ميگفت طوري با من سخن ميگفت كه حرفهايش بر قلبم و بر وجودم مينشست، استادي كه از اول (ب) بسمالله تا (پ) پايانش برايم علم بود و ايمان استادي كه واقعيت جهان را برايم ميشكافت، استادي كه همه چيزي من بود، استادي كه هستي از ذات او جان ميگيرد، استادي كه در علم او هيچ خطايي راه ندارد والا ميخواهم (منظور از استاد) همان خداي متعال است باز هم بگويم و بنويسم ولي به ذات اقدس او (خدا) كه گويي فكرم از نوشتن او به جايي نرسيد و نميدانم كه چه بنويسم. گويي كه همه چيز از وجود و خاطرم رفته و شايد هم اين از عظمت او باشد و مسلماً اين طور هست كه آنقدر او را عظيم و قادر و توانا و ... ميبينم و خود را بقدري پايين و پايين ميدانم كه در اين لحظه خود را فراموش كردهام. وقتيكه با او در كسب فيض بودم در بعضي وقتها از جلال و عظمت او ترس از گناهان خويش بقدري تنم به لرزه درميآمد كه گويي ميخواهم فرار كنم، ولي يكمرتبه يادم آمد به كجا بروم چه جايي بهتر از پناه بردن به اوست كه يار و ياور بي پناهان ميباشد و يا بعضي وقتها كه در رابطه با علم مطلقش خود را اصلاً هيچ مينهيم و يادم ميآمد كه چقدر از روي جهالت حرف ميزدم و فكر ميكردم در آن حال از خودم بدم ميآمد همهاش دلم ميخواست قلبم با او پيوند بخورد ولي اين پيوندها لحظهاي بود خوشا بحال آن كسانيكه دايم قلبشان با خدا پيوند خورده و در ارتباط با او هستند جدا همان چند لحظه بقدري از زندگيم لذت ميبردم كه گويي اين لحظات تمام عمر من است احساس وجود ميكردم. به خودت قسم آنكس كه قلب و وجودش در راه تو افتاد و يا با تو پيوند خورد هيچگاه گمراه نميشود. هر كسی كه با ياد تو زيست همانا كه رستگار شد بهترين لحظات عمر من آن زماني بود كه بقدر خيلي خيلي كمتر از حتي سر سوزن و يا خيلي كمتر قلبم و وجودم و روحم در ارتباط با تو قرار ميگرفت بعضي وقتها كه ياد آن لحظات ميافتم آه كه چقدر افسوس آن لحظه را ميخورم. در همه جا از كلماتش حرف از عفو و رحمانيت بود و عذاب، همه جايي ميگفت من را معبود قرار دهيد كه تمام گناهانتان را خواهم بخشيد چقدر از رحمانيت و رحمت صحبت ميكرد او پيش از هر بخشنده و رحمتكننده اي بخشندهترين و رحمانترين بود. وعدههاي بهشت و جهنم او به انسان حركت ميداد، حركتي كه هر كس در خود احساس ميكرد و فقط مومنين هستيد كه از اين حركتها و بيداريها استفاده ميكنند و خود بيش از پيش در جهتالله قرار ميدهد. وعدههاي عذاب و قيامت انسان را متحير و بيروح و منجمد ميكرد طوري كه اكثر وقتها وجودم به لرزه در ميآمد و از اينكه نميتوانم آنطوريكه خودش ميخواهد در جهت او باشم احساس نابودي و مرگ ميكردم و فكر ميكردم كه چرا چنين هستم و در اعماق آن حراسها و لرزهها و ترسها باز نقطهاميدي مييافتم خيلي ريز و ظريف پشت سر آن وعده هاي جهنم از آن روزنه روشنايي به من ميگفت بيا به طرف من كه همه چيز در من است. بيا، بيا جلو كه من دستت را ميگيرم نترس بيا من خداي تو و خداي ابراهيم منم آنكسي كه در جستجويش هستي در اينجا بود كه نتوانستم خودم را نگه دارم وجودم به لرزه و ناله و گريه آمد. الان كه دارم اينها را مينويسم وجودم به لرزه درآمد و گريه ميكنم و به احتمال زياد باز براي چندمين بار او را (خدا) درك كردم وخودم را هيچ و بيمقدار ديدم.
در اوج ناراحتي و نگراني هستم كه باز دوباره صدايم ميكند، بيا! بيا! نميدانم اين چه موانعي هست كه نميگذارد من بسوي او روم و بطور يقين ميدانم كه اگر خودم اراده كنم او دستم را ميگيرد و به جايي كه خودش ميداند و من درك و توان فهميدنش را ندارم ميبرد جايي مطلوب و عالي جايي كه تمام صالحين و انبياء و شهدا و صديقين هستند الان حركتي و بينش و تحركي در من ايجاد شده و سعي خواهم كرد كه اين حركت در صراط او قرار گيرد و اي خداي بزرگ همانطور كه تو وعده دادي مرا كمك كن و دستم را بگير كه من هيچ كس جز تو را ندارم تو هستي كه به بيپناهان پناه ميدهي تويي بخشنده عظيم و تو هستي نجات دهنده انسانها، نجاتم ده، كمكم كن كه سخت آرزوي نزديكي به تو را دارم، خيلي دلتنگم از اينكه از تو دور بوده و يا دور شوم. تو همه چيز بما دادهاي حتي در اوج گناه باز هم دستمان را گرفتهاي آنقدر به ما نعمت دادهاي كه تمام مخلوقات عالم جمعشوند توان شمارش آن را ندارند ولي ما نتوانستيم همه شكرت را بجايآوريم و نتوانستيم چيزي را در جهت تو دهيم ياد نعمت تو را هم از ياد بردهايم آنقدر در خوشگزرانيهاي كاذب بودهايم كه از هر نعمت تو براي نفس خويش استفاده كردهايم و اينها باعث دور جستن از تو شده است در صورتيكه تو به اندازه توانمان از ما تكليف خواستهاي اما ما هيچ تكليفي انجام ندادهايم.
خدايا باز هم نگهبان ما باش. ما خيلي به خود ستم كرديم، حتي به همنوعان و غيره. ما را ببخش و مورد الطاف خويش قرار ده. خدايا ما را مورد غضب خود قرار نده، همانطور كه بارها دستمان را گرفتهاي و از اوج جهالت و فساد و گمراهي نجاتمان دادهاي، باز هم كمكمان كن كه سخت دلبستهبه توايم، آنقدر كه تو خيرخواه بندگانت هستي به اندازه يك اتم كوچك، من بنده حقير، خيرخواه خودم نبودهام، زمانيكه بايد پيروي تو را كنم تا در دام شيطان نيفتم، پيروي نفسم و جهالت و جهل خود را كردم و از تو دور شدم، زمانيكه بايد با ياد تو كارم را شروع كنم، تو را اصلاً فراموش كردم و خود و نفسم بر تو پيشي گرفت. هنگاميكه بايد تو را سپاس گويم و سجده كنم و تو را معبودم قرار دهم، نعمتهاي تو را براي خود اصل قرار داده و حتي پرستيدم يادم هست از لحظاتي كه با شيطان بودم و با شيطان بودن و با شيطان زيست ميكردم و در اوج تاريكها بودم باز دست تو را پشت سرخويش احساس ميكردم كه مرا بطرف خود ميكشي و از شيطان ميراني عوض آنكه از عقل و فكري كه به من دادهاي استفاده كنم از ظن و ميلهايم و نفسم استفاده كردم حتي يك لحظه در كارهايم آنطور كه در گفتن تدبير و انديشه نكردم و هيچگاه بر تو توكل نكردم هميشه هر كاري كه ميكردم توكل به تو در آن راه نداشت حتي در آن لحظه كه از روي عقل و فكر كار ميكردم، باز نگران بودم و ميدانم كه اين از روي نداشتن توكل درست. تو اين قرآن را به زبان ساده برايم گفتي و در همه حال يادم و كمک رسم بودي اما من تا حال حتي پاي صحبت تو ننشسته بودم.
در قرآنت از نماز صحبت ميكردي، تعداد نمازهايي كه از روي اخلاص و تقوا و پاكي و توكل و علم هيچ نبوده يا به تعداد انگشتان دستم هم نميشود. ميگفتي كه بايد با برادران خودت به صلح و صفا رفتار كرد و اخلاقي نيكو داشت ولي از اين اخلاق دور بودم و بايد با دشمن سرسخت و شديد باشم ولي پايم سست بود، تا حالي هيچ چيز براي من سود نبخشيده است و همه را در جهت خود و نفسم قرار دادهام، آنقدر به زبان زشت تكلم كردم، آنقدر كه با دستهايم ناپاكي و خطا كردهام و آنقدر با پاهايم از تو دور شدهام و آنقدر قلبم با شيطان انس گرفته است و غباري از شياطين داخلي و خارجي پرده ميان من و تو كشيده است، ولي از آنجا كه تو بر همه چيز غالبي و بر همه چيز قادر و توانا باز در گاهي اوقات دستت را مشاهده ميكردم و ميديدم كه چطور مراقب من خطاكار هستي. آنقدر كه از سختي زندگي ترسيدهام از تو نترسيده بودم و آنقدر نقض عهد كردهام و پيمان شكستهام كه ياري و توان و بخاطر آوردن شمارش آنها از دستم در رفته است و آنقدر ديگر گناه كردهام كه اين گناهان مرا از تو دور ساخته و از من موجودي فاسد و ستمكار درست كرده ولي باز همه جا مراقبت تو را در مييابم. خدايا فقط تويي كه ميداني چه كردهام و چه بودهام و بطور يقين ميدانم آن چيز كه تو ميخواهي اصلاً نبودهام. آيا مرا باز دوباره مورد عفو قرار ميدهي؟ آيا باز هم مراقب من هستي؟ آيا باز مرا علم ميدهي؟ آيا باز پناهم خواهي داد و به فريادم ميرسي؟ ولي ميدانم كه تو خيلي خيلي دير از بندگانت دست برميداري و عفو و بخشش تو خيلي سريع و آسان است. اي خدا بر نازكي پوست تنم رحم كن و بر نازكي استخوانم و جوارحم و بر وجودم رحم كن كه تو ارحم الراحمين هستي. خدايا مرا در صراط خودت قرار داده و مرا پاك گردان و به من علم و اخلاق و نيكي و تقوي و اخلاص را نصيبم گردان و مواظب و راهنمايي باشي كه اگر نباشي نابودم و مرا ببخش عفو كن، عفو كن.
روز دوم مرداد 1360 يوم الله است. دوم مرداد روز عظمت اسلام و مسلمین و روز شكست استكبار جهاني است. روز پيروزي نور بر ظلمت و حق بر باطل و روز هدايت ـ وحدت ـ و روز مرگ دشمنان اسلام است. ملت ايران بار ديگر پشتيباني سريع و قاطع خود را از امام و اسلام و نهضت اعلام كردند و مشت محكمي بر دهان ابرقدرتها خصوصاً امپرياليسم جهانخوار آمريكا و مزدوران داخليشان كوبيدند. پشتيباني و حمايت مردم چنان چشمگير و خيره كننده بود كه نقشهكشيها و پيشگيريهاي مزدوران داخلي خصوصاً منافقين و بنيصدر و آمريكا و كشورهاي مرتجع منطقه را نقش برآب كرد.

انگيزه آمدن به جبهه

انسانها براي هر كاري كه انجام ميدهند يك هدف و انگيزهاي را دنبال ميكنند مثلاً هدف يك پزشك ممكن است براي خدمت به خدا و محرومين باشد و يا براي كسب درآمد مالي و يا ممكن است براي مقام، بالاخره تمام اين دلايل و ادله ديگر چه خوب و چه بد، انگيزهاي ميباشد براي پزشك شدن يك انسان و چقدر خوب و متعالي است كه انگيزه هر عملي لِله باشد براي خدا باشد براي محرومين و فقرا باشد چون هر چه هست از اوست.
بطور كلي انگيزه آمدن من به جبهه بخاطر مسائل زير ميباشد:
1- بخاطر خدا به جبهه ميروم تا شايد بتوانم به انبياء و صالحين و صدقين بپيوندم.
2- بخاطر در خطر بودن اسلام محمد (ص) به رهبري امام خميني.
3- بخاطر شناخت صحيح و درك عميق خدا (چون معتقدم كه خدا را ميتوان بهتر در جبههها شناخت و اين حرف عملاً براي شخص خودم و ديگر برادرانم ثابت شده است).
4- بخاطردستور خدا و قرآن و امام در امر مبارزه با تجاوزگران و كافران و ... نجات دو ملت ايران و عراق را از اين غده سرطاني (صدام).
5- بخاطر تداوم انقلاب و صدور آن به منطقه و جهان.
6- بخاطر خودسازي و آموختن درس جهاد ـ شهادت ـ مقاومت و ... رشد آگاهيم در زمينه سياسي ـ فرهنگي ـ نظامي.
7- بخاطر ادامه راه شهداي اسلام در طول تاريخ مخصوصاً شهداي جنگ تحميلي و انقلاب اسلامي.
8- بخاطر ضربهزدن به پايگاههاي امپرياليسم جهاني به سركردگي آمريكا (صدام) در منطقه و جهان.
9- بخاطر نشان دادن قدرت خدا و اسلام و مسلمين و مستضعفين و فقرا و بيچارگان و مظلومين به شياطين كافران و سرمايهدارها، فئودالها، ظالمين و مستكبرين و ... .
10- بخاطر حفظ مملكت اللهاكبر ـ مملكت امام زمان ـ مملكت خميني ـ مملكت اسلام و ....
11- بخاطر گرفتن انتقام و قصاص خون پدرانم، مادرانم، خواهرانم، برادرانم از صدام كافر.
12- من معتقدم كه اگر بخواهيم حاكميت انقلاب باقي بماند بايد جبههها را تقويت و پر كرد و من هم به نوبه خودم مسئول هستم در پر كردن و تقويت جبهه.
13- بخاطر بياعتبار و باطل كردن عربدههاي امريكا و صدام و نشان دادن درس مقاومت مسلمين تا پيروزي نهايي.
14- بخاطر حفظ و دفاع از استقلال ـ آزادي ـ جمهوري اسلامي

بمب گذاری در سالن حزب جمهوری اسلامی

حادثه بعدي بمبگذاري در سالن حزب جمهوري اسلامي بود كه موجب تأثر امام و امت و رزمندگان و محرومين شد. راستي كه ضد انقلاب احمق است مگر اينها كه شهيد شدند چه كساني بودند؟ همه از طبقه محروم جامعه بود و دل همه آنها براي نجات اسلام و مسلمين هر لحظه ميتپيد و هميشه فكر و كارشان كمك به اين ملت و مملكت بود.
اينها همه عمري را در زندان و شكنجه گذراندند عمري را به آوارگي گذراندند و حالا كه اين مملكت بدست خودمان افتاده بود و تازه ميخواست بدست اين شهيدان و ملت سر و سامان پيدا كند، آنها را از ما گرفتند جداً دشمنان اسلام همگي كور و كر و نفهم هستند. اينها فكر ميكنند كه انقلاب ما متكي به شخص است. اگر چنين باشد بايد بعد از انقلاب پيامبر اسلام و ائمه هدي اسلام از بين مي رفت و ديديم كه چنين نشد ملت ما حالا همگي آگاه و هوشيار هستند و هر كدام از اينها بجاي يك تن از شهدا ميباشند. بنابراين شماها با كشتن بهشتي و برادران وزرا و نمايندگان مجلس نميتوانيد انقلاب را به انحراف بكشيد و يا جلوي خشم و سيل خروشان اين ملت بايستید. شماها يا بايد همه ملت را بكشيد و يا اسلام را از اين ملت بگيرید كه هر دو حال براي شما محال است. خون اين 72 تن شهيد بود كه اسلام و انقلاب را تأييد كرد بنابراين با اين كار ما متوجه شديم كه بر حق هستيم و هنوز در صراط مستقيم، خداوند انشاءالله اين 72 تن شهيد را با شهداي كربلاي حسين (ع) محشور بگرداند و ما را مصمم در راه آنان بدارد.
60/4/10
مرگ بر استكبار جهاني در رأس آن آمريكاي جهانخوار
درود بر ملت و رزمندگان و امام خميني
نابود باد توطئه جبهه ضد انقلاب داخلي

روز قدس

هفته آخر ماه مبارك رمضان روز قدس است. روز قدس روز نجات انسانها و هدايت آنهاست. روز اجتماع مسلمين و روز وحدت و روز مستضعفين است. روز قدس در هر سال چنان پرشكوهتر برپا ميشود كه اين فرزند ناخلف امپرياليسم آمريكا، اين اسرائيل غاصب مرگ خويش را بيشتر حس ميكند و اين يكي از ابتكارات و روشنگريهاي امام ميباشد كه يك روز را اختصاص به روز قدس ميدهد و اسرائيل غاصب بوسيله استكبار جهاني و در رأس آن آمريكاي جهانخوار مسئوليت يافته تا اسلام و مسلمین را در خاورميانه و منطقه نابود كند و كشورهاي مرتجع منطقه هم عملاً دست در دست استكبار جهاني و اسرائيل گذاشته و به اين نقشه شوم دشمنان اسلام و مسلمين عملاً كمك ميكنند. بله دشمنان در تمام جوانب روبروي اسلام ايستاده و آنقدر سعي و كوشش ميكنند تا بتوانند اسلام را از بين ببرند اما آنها كور خواندهاند و دست خدا هميشه با اسلام و مسلمین است و نقشه شوم آنها را نقش برآب ميكند امروز اسلام در خطر است در تمام كشورهاي اسلامي به غير از چند كشور كه از انگشتان دست بيشتر نيستند زير سلطه ابرقدرتها هستند و اسلام وارداتي و اسلام آمريكايي و يزيدي را جايگزين اسلام راستين كردهاند و به حكومت كثيف خود مشغول هستند.
درد امروز ما اين است و مسئوليت خطير ما نجات اسلام است و مسئله اصلي همين است. ولي بعضيها همهاش داد ميزنند كه مسلمانان را بايد نجات داد و من به آنان ميگويم كه شما سخت در اشتباه هستيد. اول اسلام را نجات دهيد. اين اسلام است كه به ما حيات و روح و صفا و صميميت ميبخشد. نجات اسلام والاتر از نجات مسلمين است و در بعضي مواقع اين دو توام با هم ميشوند. اگر ميخواست امام حسين هم اين طور فكر كند پس 72 تن مسلمان موحد چرا آن حماسه تاريخ را آفريدند و فقط يك جواب است و آن هم به تمام كسانيكه مدعي اين فكر هستند بگويند كه اسلام از هر چيز عزيزتر است.
بله نجات اسلام است كه به ما حيات و خوشبختي ميبخشد و مسئله دوم كه از سخن پراكنيهاي دستگاههاي تبليغاتي امپرياليسم و صهيونيزم ناشي ميشود اين است كه اين دستگاهها باور داشتن اينكه ميتوان جلوي امپرياليسم ايستاد را از مردم مسلمان منطقه گرفتهاند. مردم منطقه باور اين را ندارند كه بتوانند جلوي امپرياليزم و اسرائيل غاصب ايستاد. من نميدانم كه چرا اينها از ملت ايران درس نميگيرند. مگر در منطقه به غير از شاه پايگاه مستحكمتري در خاورميانه وجود داشت. مگر همين ملت ايران نبودند كه با دست خالي جلوي شاه ايستادهاند و به او و ديگر جنايتكاران منطقه درس آموخت. بايد ملت منطقه از ملت ايران درس بگيرند و مسئله بعد مسئله حكومتهاي جبار كشورهاي اسلامي ميباشد. اينان كه به زور بر مسلمين تسلط يافتهاند. اينها كه حكومت اسلامي را غصب نمودند و يا امپرياليزم و صهيونيسم دست دوستي داده و با اسلام آمريكايي ميخواهند ريشه اسلام و مسلمين را از جا بكنند ساداتي كه در پيمان كمپ ديويد عوض اينكه نماينده اسلام باشند با ماهيت كثيف خود دست دوستي با بگين و كارتر ميدهد. اردن با قتل عام ملت فلسطين كمك به اسرائيل ميكند و صدام جنايتكار هم به ايران تجاوز ميكند و ديگر كشورهاي منطقه با صدور نفت زياد اين گنج و امانت الهي كه بايد مورد استفاده اسلام و مسلمين واقع شود به جيب دلالان و شركتهاي آمريكايي ميرود و اين امپرياليزم و اسرائيل غاصب است كه هر بار با حادثه آفرينيها ميخواهند ذهن ملت منطقه را از خودشان دور كنند. مثلاً نهضت اسلام در ايران داشت به مردم منطقه شناخت و آگاهي و حس مسئوليت و مبارزه و ايثار ميداد به تمام جبهههاي آزادي بخش روح و توان جديد ميبخشيد.
آمريكا و اسرائيل براي اينكه اين روحيه را از نهضت اسلامي بگيرند صدام جنايتكار اين غلام حلقه بگوش را مجبور به تجاوز به ميهن اسلامي كرد و با اين كار خواست سه روز نهضت را شكست دهد اما تير آنها به سنگ خورد و با اينكار ذهن مردم منطقه را از مبارزه و انقلاب واداشت و يا در حال حاضر ميخواهد دو كشور هند و پاكستان را به جان هم بيندازد البته حكومت اين دو كشور وابسته به غرب است منظور از نام اينها ملت اينها ميباشد كه مسلمان هستند و با جنگ ميان كشورهاي اسلامي هم ذهن ملتها را از مسئله اسرائيل دور ميسازد و هم اسلحههايش و هواپيما و سلاحهاي ديگرش را بفروش ميرساند امپرياليسم همهي زيركياش بالاخره طعمه اسلام خواهد شد و اين را تاريخ براي خودش تجربه نموده است ملت مسلمان بايد عوض اينكه روي ابرقدرتها تكيه كنند به خويشتن خويش حاكم شوند و باور كنند كه ميتوان جلوي استكبار جهاني و اسرائيل ايستاد و اين خودش رمز پيروزي خواهد بود. غرور است كه انسان را بكلي از خدا باز ميدارد وقتيكه مشغول نماز است پيشِ نماز نيت اين چيست؟ نماز جسمي است و روحي ـ ظاهري و باطني ـ نمود ي است بودي. نماز حضور در پيشگاه خدا هست هم حضور هم حضور تن در معبد و هم حضور دل در محضر الله است. اگر به نماز ايستادهاي و قلب و فكرت در مسائل غيره خدا باشد تو نماز ميخواني اما در نماز نيستي خدا ميگويي اما خدا را نميجويي، روح و جوهرهي نماز حضور قلب در محضر الله است همانطوريكه از نماز مورد قبول است كه بنده حضورقلب در پيش خدا داشته باشد همانطور كه هنگام نماز سر و صورت از قبله نبايد منحرف گردد قلب هم نبايد به غير خدا منحرف گردد و اقمالصلوهلذكري اگر در دل بياد خدا نباشي نماز نخواندهاي نماز خواندهاي ولي بجا نياوردهاي. وقتي كه به تماشاي فيلم جالب نشستهاي و يا فوتبال تماشا ميكني صدايت ميزنند نميشنوي، چرا؟
نماز اين چنين بودنش رستگاري را بدنبال دارد و مورد اقبال واقع ميشود در نماز بايد مجذوب خدا بود همانطور كه در تماشاي فيلم مجذوب آن هستي. حضرت علي (ع) در نماز مجذوب خدا بود آنچنان كه تير از پايش درآوردند ولي احساس درد نكرد اين چنين نماز را اگر توانستي بجاي آوردي روز به روز به خدا نزديك خواهي شد.
راستي اصغر جان مطالبي كه در اين دفترچه نوشتهام مربوط به زماني ميشود كه دفعه دوم در جبهه بودم اگر انشاءالله برنگشتم جاهائيكه اشتباه كردهام تصحيح كن ضمناً يك موتور هوندا 125 دارم و 2500 تومان پول نقد كه دست بردار .... كه در كميته امداد كار ميكند ميباشد كه اينها را تحويل حاج سيد كاظم نورمفيدي بده كه در جهت انقلاب و امام و مستضعفين استفاده شود و سلام مرا به حاجي آقا برسان زيرا كه من در اين منطقه خيلي نسبت به ايشان ارادت دارم. جنازهام را از مسجد صاحبالزمان آلوچه باغ حركت دهيد تا شايد حركتي بيشتر در اين محل ايجاد شود كلاسهاي آموزشي براي بچههاي محل بگذار و آنها را منجسمتر در خط ولايت فقيه قرار بده. در تشييع جنازهام شعار اللهاكبر خميني رهبر ، لا اله الاالله ، مرگ بر آمريكا، مرگ بر شوروي، مرگ بر اسرائيل، مرگ بر منافق سردهيد و اگر شد آرم بسيج را روي سنگ قبرم بگذاريد چون خيلي دلم ميخواست كه عضو سپاه يا بسيج باشم ولي نشد.
راجع به نرفتن سربازي من هيچگاه نخواستهام كه قدمي بر خلاف قدم امام بگذارم و از اين بابت خيلي متأثرم چون نتوانستم مسئوليتم را در سربازي ادا كنم. به حاج آقا بگو اگر رفت پيش امام حتماً راجع به اين مسئله از طرف من عذرخواهي كند و مرا مورد عفو قرار بدهد چون از اين بابت خيلي شرمنده هستم و به منحرفين محل بگو كه هي ميگفتند چرا سربازي نرفتي و خائن هستي بگو كه نرفتن به سربازي براي اين بود كه نتوانستم مسئوليتم را انجام بدهم در آن شرايط و آن محيط. نه اينكه بخواهيم خيانتي به اين انقلاب و مستضعفين بكنم. راجع به محل حتماً با بچهها كارك ن و آنها را منسجمتر كن و در شهر با بچههايي كه در خط ولايت فقيه هستند يك جمعيتي را درست كن كه بتوانند نورمفيدي را بيشتر به مردم بشناسانند و تبليغات گروههاي منحرف را خنثي كنيد. از تمام كسانيكه ازمن بدي ديدند عذرخواهي كن ضمناً من نتوانستم برادري را در حق تو انجام دهم مرا ببخش. حتماً خيلي خيلي زود ازدواج كن. به خانه بيشتر برس و مامان و آبجي را دلداري بده.
والسلام

رمضان

اول ماه رمضان است. مسئله ماه رمضان در قبل از آمدن به جبهه برايمان حل شده بود و اكثر بچهها ميگفتند كه آيتالله منتظري گفته كه بچهها نبايد روزه بگيرند و ما از يك بابت خوشحال بوديم چون روزه گرفتن كمي برايمان در اين منطقه دشوار بود ولي گذشته از شوخي خيلي دلمان ميخواست كه گرگان بوديم و روزهميگرفتيم. در اين ماه، قرآن هدايت، توسط رسول اكرم براي انسانها نازل شده است. گويي اينكه انبياء الوالعزم همه در اين ماه به پيامبري رسيدهاند و اين ماه پيش خدا از ماههايي است كه خدا از اين ماهها به نيكي ياد ميكند.
ماه رمضان ماه مبارزه با بزرگترين دشمن انسان است (مبارزه با نفس و خودسازي) هر كس بتواند در اين مبارزه در طول زندگيش پيروز شود رستگار خواهد بود و آن مبارزه با نفس است و از اينكه جنگ هم به ماه رمضان رسيده از اين بابت تمام شرايط براي رستگاري انسانها آماده است. عدّهاي به جهاد اكبر و اصغر مشغول ميشوند و در آخر اجري عظيم در دنيا و آخرت براي خود ميخرند و رستگار خواهند شد و عدهاي شكست و خواري نصيبشان خواهد شد. انشاءالله كه خداوند امت اسلام را از گروه اول قرار دهد.
اكثر بچهها عهد كردهاند كه قرآن را در اين ماه تمام كنند و فكر ميكنم كه بچهها هنوز يكبار قرآن را نخوانده باشند و من همينطور جداً خيلي پيش خدا و امام و پيغمبر شرمنده هستم و بيست و اندي عمر گرفتهام و معتقد به اسلام و خدا هستم ولي هنوز نخواندم كه ببينم خدايم با من چگونه صحبت ميكند. آخر مگر چه عيبي داشت؟ اي بنده خدا كه تو حاضر نيستي فقط براي يكبار قرآن را بخواني! روز شنبه 60/4/13 است. دو جزء قرآن را خواندم. جداً وقتيكه قرآن را مي خواندم قلب و وجودم روشن ميشد، چه رسد با اينكه بفهمم و عمل كنم. گويا كه دارم پرواز ميكنم، به جايي متعالي نزديك ميشوم، در خودم حس كردم كه من دارم معني و مفهوم پيدا ميكنم، متوجه شدم كه گم شدهام (قرآن) را پيدا كردهام. خيليچيزها فهميدم كه در طول عمرم در فكرش نبودهام.
خدايا! ما را ببخش و ما را بخاطر فراموش كردن از كتابت و دوري جستن از او مورد عفو قرار بده.
خدايا! با تو عهد ميبندم كه تا آخر اين ماه عزيز سخنانت را بخوانم و انشاءالله كه در فهميدن و عمل كردن آن مرا ياري كني.
خدايا! با تو عهد ميكنم كه بعد از جنگ خودم را به تو و با سخنانت بيشتر نزديك كنم. اميد است كه توفيق آنرا داشته باشم.
مسئله بعدي كه در ماه مبارك رمضان جلب توجه كرده است ادعاي صدام مبني بر حرام بودن جنگ در ماه رمضان است و او اين ادعا را به دليل مسلمان بودنش گفته كه خدا جنگ را در ماه رمضان حرام دانسته، گر چه اين حرف صحيح است و ارادهي باطل (صدام) در آن نهفته ولي آقاي صدام متوجه نشده است كه اسلام دنبال اين حرف چه گفته است. حالا توضيح ميدهم. صدام ميگويد ايران متجاوز است و بايد با آن جنگيد و عملاً اين كار را انجام داده است. صدام ميگويد من مسلمانم و خدا گفته كه در ماه رمضان نبايد جنگ كرد. بقره 216
قرآن ميگويد كه در ماه حرام اگر كافران شما را كشتند و به شما تجاوز كردند و حرمت آن را نگه نداشتند آنان را قصاص كنيد و بكشيد. بقره 194
طبق اين آيه اگر صدام ادعاي مسلمان بودن ميكند و ما را متجاوز ميداند بايد با ما بجنگد و اين چه نيرنگي است كه كافران در فكرش هستند. ولي بالاخره ميدانم اين نيرنگ صدام باعث ميشود كه زير پاي صدام خالي شود و زودتر پيش محمدرضا رود. اين آيه با آيهاي كه صدام ميگويد 20 آيه فرق دارد. من ميتوانم ادعا كنم كه صدام اصلاً قرآن را نخوانده و اين نيرنگ را توسط آن دست از روحاني و غيرروحاني هاي تزويرگر و مسخكنندگان دين ياد گرفته كه تا شايد بتواند چند روز بر حاكميت ظالمانه خود ادامه دهد و هر چه كافران مكر كنند خداوند كه پشتيبان مسلمين است مكارتر از كافران خواهد بود. تازه صدام ميخواهد به شوروي برود و چندين بار هم وزير خارجهاش با كدام وزيرش آنجا رفته و ميدانم كه آنها براي تهيه سلاح بوده. از اول انقلاب در هر جنايتي بر عليه انقلاب اين مدعي نجات انسانها رد پايش بوده (شوروي) و به ما هم ميگويد شما هم اگر سلاح بخواهيد به شما ميدهم و اين ثابت ميكند كه رفتار او با هر دوي ما يكي هست و براي شوروي ما و صدام فرقي نميكند.
تازه مسئله ديگر ادعاهاي حزب توده كه اينهمه از شوروي جانبداري ميكند. من فكر ميكنم بزرگترين و بهترين شيوه افشاگرانه را خود شوروي اجرا ميكند چون اكثر نظراتش با حزب توده كه طرفداری از شوروي را ميكند فرق ميكند و شايد هم اين نوعي نيرنگ باشد. ولي بطور كلي ادعا داريم كه چون خداوند گفته كه در ماه حرام (رمضان) اگر با شما جنگيدند شما هم با آنان بجنگيد و ما با صدام و اربابش آمريكاي جهانخوار خواهيم جنگيد تا رهايي مسلمانان عراق و سقوط رژيم صدام و صدور انقلاب انشاءالله كه خداوند نصرت و پيروزي را از آن ما بگرداند و امام را صحيح و سالم براي بندگانش حفظ كند.
رمضان ماه نجات انسان ـ ماه آمدن رسول خدا ـ ماه هدايت انسان ـ ماه عزيز خدا ـ ماه تقرب انسان بسوي خدا ـ ماه ساختن و ساخته شدن ـ ماه مبارزه با نفس ـ ماه آزمايش و امتحان.
درود بر امام خميني
مرگ بر استكبار جهاني بهسركردگي شيطان بزرگ آمريكاي جهانخوار
زنده و جاويد باد راه شهيدان ما
درود بر ملت رزمنده ايران

شهيد و شهادت

در فرهنگ غني اسلام شهيد به معني نمونه، اسوه و حاضر و الگو و ... در تاريخ ميباشند.
شهدا نوري هستند در بستر تاريخ براي روشنايي راه انسانهاي آزاده و مسلم، بنابراين مردن يك شهيد پوچ و بيمعنا نيست و آن مرگي نيست كه ابرقدرتها و صداميان بر ما تحميل كرده باشند، بلكه مرگي است پرافتخار و پرفضيلت و متعالي كه شهيد با تمام شناخت و ايمانش آگاهانه، در اين راه قدم ميگذارد در زمانيكه كه ظلم و جنايات ابرقدرتها و اسرائيل غاصب به اوج خود رسيده و در زمين عرصه را براي مستضعفين تنگ كرده است و در زماني كه مسلمين بدون هيچ سلاحي در مقابل اينها ايستادهاند و حتي در همهي عصر، كه شرايط چنين باشد. مسئوليت از دوش يك مسلمان سلب نخواهد شد بلكه مسلمين مشت محكمي بر آنان ميزند يا پيروز ميشود و يا به درجه رفيع شهادت نائل ميشود كه شمع راه ديگران خواهد شد. بنابراين اگر مسلمين زنده هستند در مقابل زنده ماندن، مسئول خواهند بود و مسئوليت آنان جهاد است، جهاد، جهاد.
توانستن و يا نتوانستن و يا تنها بودن و با جمعيت بودن دليل بر آن نباشي كه رسالت از كسي سلب شود بلكه باعث تغيير شكل رسالت ميشود بنابراين خدا دستور به جهاد ميدهد اگر چه يك تن باشي و اگر چه سلاحي هم نداشته باشد و اگر چه دهها تن باشيم.
ما وارث انبياء در طول تاريخ هستيم ما وارث شهدا در تاريخ ميباشيم خدا به آنان ياد داد كه چگونه بايد مرد. آنان به عهد خود با خدا وفا كردند و الگوي ما شدند و انشاءاله كه ما بتوانيم به عهد خود وفا كنيم و الگويي باشيم براي نسلهاي بعد و عصرهاي بعد مسلمين بايد با شهادت خودشان عزت و حيات اسلام را در آينده تضمين كنند. بنابراين از همين جا به همه ابرقدرتها و صداميان اعلام ميكنيم:
كه اگر براي ما هيچ وسيلهاي حتي يك كارد باقي نماند، ما مسلمين با چنگ و دندان از ميهن اسلاميمان دفاع ميكنيم. اي آمريكاي غارتگر و اي مزدور خائن، صدام كافر، شماها همگي خيال نكنيد كه مرگ ما مردن و از بين رفتن است. مرگ ما مرگ نيست، آغاز زندگي نو و جاويدي ميباشد كه توان درك آن از شماها ساقط است.
مرگ ما وقتيست كه شما مزدوران و آن آمريكاي غارتگر و اسرائيل غاصب باشيد و در مقابلتان ساكت باشيم آن روز مرگ ما مسلمانان خواهد بود و بدانيد: تا وقتيكه اسلام دين ما و شهادت مرام ما و خميني امام ما و وحدت سلاح ما، نابودي استكبار جهاني و در راس آن آمريكاي غارتگر و صدام كافر شعار ماست و ... يك لحظه خواب خوش نخواهيد داشت و در هر لحظه با شتاب و سريع بطرف فرعونها و يزيديان ميرويد. بله ما با سلاح ايمان و شهادت و شما با هر گونه سلاح كاذب.
بالاخره ديديد براي چندمين بار در تاريخ ثابت شد كه پيروزي و رستگاري در گرو ايمان و شهادت است نه در گرو ابزار. برادري كه با كارد 4 نفر از دشمنان اسلام را كه مجهز به تيربار و كلاش بودند را اسير كرد، اين همان ايمان است كه در جبهه ميرزمد، اين مكتب است كه عرض اندام ميكند، نه ابزار شهادت از براي ما افتخار است، شهادت آرزوي ماست و شهيد در پيش خدا ارزش زيادي دارد، شهدا زندهاند و پيش خدا رزق ميخورند.
انسان براي رسيدن به يك هدف هميشه از يك وسيله استفاده ميكند و شهادت عاليترين سكوي پرتاب به مقام والاي معنوي بسوي الله مي باشد.
من معتقدم به رهبري و هدايت و ... خداي متعال ـ معتقدم به نبوت رسول اكرم بعنوان فرستاده و راهبر انسانها بسوي خدا ـ معتقدم به اصل امامت در تشيع راستين از حضرت علي (ع) تا امام حسن عسكري ـ معتقد هستم كه در عصر غيبت رهبري جامعه به دست فقيه جامعالشرايط (ولايت فقيه) تا اين رهبري را به صاحب اصلي آن يعني امام زمان (عج) تحويل دهد.
من معتقد هستم كه در عصر حاضر تنها و تنها فقط امام خميني ميباشد كه داراي شرايط فقيه و مرجع جامعالشرايط ميباشد.
من معتقد هستم كه تنها امام خميني ميتواند ما را به مقصد اصليمان ببرد و تنها كسي است كه ميتواند اسلام و مسلمين را نجات دهد امام خميني به منزله كشتيبان كشتي نوح ميباشد هر كه با او و پشت سر او و همراه او باشد نجات مييابد در غير اينصورت هلاك خواهد شد.
هر كس به حرفها و پندهاي امام و روشنگريهاي امام جامعه عمل بپوشاند در دو جهان سعادتمند و رستگار خواهد شد. امام مرجع، فقيه، متقي، صديق و صادق و مخلص خدا، رهبر و ... ميباشد بنابراين:
اي ملت مواظب آنان باشيد كه ميگويند رهبري از مرجعيت جداست. اين همان نغمه ابرقدرتها ميباشد. اي ملت! امام را ياري كنيد تا خدا شما را ياري كند. كاري نكنيد كه قلب و روح امام از شما به درد آيد كه در اينصورت بدانيد كه به عذاب الهي در دو جهان گرفتار خواهيد شد. همه بدانيد كه پيروزي ما در گرو 3 اصل كلي بوده است:
1- اسلام بعنوان تنها دين براي رهايي انسانها.
2- امت به معناي پيروان دين و معتقدان به دين.
3- امامت بعنوان عينيت بخشيدن به اصل بالا و رهبري اصل دوم اين امامت و امام است كه ميتواند اسلام راستين را به معناي واقعي با معيارهاي واقعگرايانه بفهمد وبگويد اين امت است كه خودشان را با اين معيارها وفق ميدهند. بنابراين اي امت شهيدپرور بدانيد رهايي و رستگاري شما در گرو ياري امامتان ميباشد. اين امامي كه در تمام عمر فقط براي خدا هجرت، جهاد، آواره، فرياد، مال، فرزند، جان، عمر و ... از همه چيزش گذشت تا بتواند اسلام را نجات دهد.
اي خدا حالا كه براي ما از ميان خود ما رهبر و هدايت كنندهاي فرستادهاي تا بندگانت را بسوي تو هدايت كند، سلامتي كامل و طول عمر به او عطا كن: خدايا تمام عمرم را بگير و به عمر امام بيفزاي.
تحول عظيمي كه امام ايجاد كرد نه تنها دشمنان اسلام بلكه دوستان انقلاب را هم متحير كرده است. تحولي كه در جهان و منطقه براي جبهههاي آزاديبخش الگو قرار گرفته است و نداي ياري و همگامي با نهضتهاي آزاديبخش را ميدهد حركات و مواضع امام بقدري متعالي بود كه قدرت تفكر را از دشمن گرفت. چند روز پيش چندين خبر شنيدم كه روحم را متأثر كرد. شهادت سردار اسلام و مرد هميشه در سنگر جهاد برادر عزيز و يار و ياور محرومان و مستضعفين جهان و امام دكتر شهيد مصطفي چمران بود.
من قبل از انقلاب او را نميشناختم و بعد از انقلاب با كمي مطالعه در رابطه با مسئله سازمان آزاديبخش فلسطين و جنوب لبنان و شيعيان با سازمان حركت المحرومين كه سازمان شيعي بود و شاخه نظامي آن يعني امل و از جمله دكتر شهيد چمران آشنا شدم. در اوايل انقلاب يادم هست كه گروههايي ايشان را خائن به سازمان الفتح ميدانستند و آمريكايي بعد از مطالعه و كمي صحبت با برادران فلسطيني كه به ايران آمده بودند و در شهرستانها صحبت ميكردند از آنها سئوالاتي را كردم و متوجه توطئه آنان شدم. دكتر مردي بود از تبار ابوذر. او هميشه تنها بود و فقط براي خدا كار ميكرد. جزء هيچ گروهي نبود و فقط مطيع اوامر امام بود. بعد از انقلاب در تمام جبههها فرمانده بچههاي انقلابي در سنگر انقلاب در مقابل ضد انقلاب ايستاد ومقاومت نمود. حتي يكي از بنيانگذاران سپاه پاسداران بود. نميدانم در رابطه با او چه بگويم چون من كوچكتر از آن هستم كه بخواهم در رابطه با سردار اسلام چنين صحبت كنم و از لحاظ نظامي و غيره جداً او حمزه زمان ما بود.
خداوند انشاءالله او را در جوار امام حسين (ع) قرار دهد.
1360/4/10

سخنرانی شهید علیرضا طغرایی در خصوص ولایت فقیه در جمع بسیجیان قبل از اعزام به جبهه

بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله ولایت فقیه یکی از مهمترین، متعالی ترین و مترقی ترین اصول قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی است. ولی فقیه و یا ولی جامع الشرایط یعنی نائب امام زمان و اختلاف آن با مرجع تقلید در اینکه مرجع تقلید وقتیکه فتوا میدهد باید کسانیکه از او تقلید میکنند حکم او واجب است برای بقیه، ولی فقیه اگر حکمی بدهد این حکمش برای تمام مسلمین از جمله مراجع حتی، واجب میشود. مهمترین تفاوتش در اینست، تفاوتهای دیگری در مدیریت و مدبر بودن و شجاع بودن و حتی مسائل سیاسی روز جهان اسلام را بداند و این حرفهاست. بعد از غیبت امام زمان (عج) مسئله حکومت همینطوری رها نمیشه، مسلماً ائمه روایتهای خیلی معتبری دارند در باب حکومت و یکی از آنها این که در زمان غیبت امام زمان باید مردم به کی رجوع کنند.
حوادثی که پیش می آید، خوب مردم به کی رجوع کنند، ببینند جواب این حادثه چی، مثلاً الآن جنگ ایران و عراق است، این یک حادثه است در زمان ما، مسلمین خوب جواب این تجاوز نظامی چه میشود؟ جواب اسلامیش که از میان متون اسلامی بخواهند در بیاورند کسی باید به ما بگه یا مسئله خود مسلمین، مسئله بیت المقدس، مسئله مکه و مدینه، اینها همه چی میشه؟ اسلام که نیامده فقط مال همان زمان تا امام یازدهم، وقتی غیبت پیش می آید مسئله حکومت همینطوری که رها نمیشود، پس بنابراین مسئله ولایت فقیه از زمان رسول اکرم تا حال بوده، در قرآن بعضی جاها به آیاتی میرسیم که به ما مسلمین میگوید اطاعت کنید از رسول خدا، این اطاعت دوتاست، یکی اطاعت در باب همان تکوین است که حتی خدا چون حضرت محمد(ص) را به پیامبری انتخاب کرده میگوید باید ما اطاعت کنیم، مسئله دوم مسئله حکومتی است، ما اصولاً دو نوع ولایت فقیه داریم یک نوع ولایت فقیه تکوینی است که مخصوص ائمه است(مخصوص ائمه معصومین) و رسول خدا و یکی ولایت اعتباری داریم، در نوع دومش که الآن امام خودش ولایت فقیه است. یعنی پیاده کردن احکام اسلام.
ولایت فقیه یعنی استمرار حرکت انبیاء، ولایت فقیه یعنی کشتیبان نوح، ولایت فقیه مثل کشتیبانی نوح است که باید مسلمین همگام با رهبر همگام با ولی فقیه باشند تا بتوانند نجات پیدا کنند. ولایت فقیه همان صراط مستقیم است، همان صراطی که اگر خطاکنیم به چپ یا راست، اگر خدای نکرده انحراف پیدا بکنیم، غرق خواهیم شد، گمراه خواهیم شد. ولایت فقیه و صراط مستقیم پلی است بر روی یک رودخانه، آن رودخانه به معنای نابودی است، اگر به چپ برویم درون رودخانه میافتیم و اگر به راست برویم بازهم درون رودخانه می افتیم. بنابراین از ولی لازم الطاعه است برای همه از جمله مجتهدین، فقها و حتی مراجع تقلید و فرق عمده آن با مرجع تقلید در این است. مثلاً: کسانی باشند که مرجع تقلیدشان یکی از مراجع باشد اگر ایشان فتوا بده بر آنها که تقلید میکنند واجب که از فتوا آن مرجع تقلید خودشان اطاعت بکنند، و امام خمینی که هم مرجع تقلید وهم ولی فقیه است اگر حکمی بدهد بر تمامی مسلمین حتی مراجع واجب است که اطاعت کنند.
یعنی اینکه مرجع تقلید با ولی فقیه فرق عمده اش این میشه که مرجع تقلید صاحب فتوی است و ولی فقیه صاحب حکم است که حکمش برای همه لازم الاطاعه است. نائب امام زمان است (طبق روایات زیادی که داریم) اصولاً فقها همه اینها وارث پیامبرند، دانشمندان همه وارث پیامبرند، البته یک مسئله است و مسئله تخصص است. ببینید یک مثال ساده بزنم. شما اگر مریض شوید پیش دکتر میروید. دکتر خوب خودش چندین دسته است. دکتر دندانپزشکی داریم، دکترداخلی داریم، دکتر جراح داریم خوب، تو اگر دندانت درد بگیرد، میروی پیش دندانپزشک، دندانپزشک کیه؟ متخصص درامور دندانپزشکی است. بنابراین در مسئله دین هم ما احتیاج داریم به یک کسی که متخصص باشد. هرکس که نمیتواند بیاید حرفی بزند، قرآن تفسیر کند، نهج البلاغه تفسیر کند، راه را به مردم نشان بده، آنکس میتواند به مردم راه نشان بدهد که چی باشه؟ متخصص در دین باشد، عالم در دین باشه، اینها وارثین پیامبران هستند، اینها همه وارثین ائمه هستند، دانشمندان، فقها، اینها همه کسانی هستند که علم را به خوبی، مطالب و مسائل اسلامی را بخوبی یاد دارند از توی متون اسلامی و بنابراین من و تو و یا مثلاً آن کسی که یه مقدار از مسائل اسلامی درس خوانده باشد که نمیتواند مسائل اسلامی را برای ما بازگو کند و بنابراین در حوادثی که پیش می آید در زندگی ما مسلمین باید رجوع کنیم به ولی فقیه، ولی فقیه خودش نماینده ای دارد که برای بعضی بچه ها بعضی جاها شبهه ایجاد میشود.
همانطور که اطاعت از ولی فقیه لازم الاطاعه است، اطاعت از نمایندگان ولی فقیه هم لازم الاطاعه است مثلاً در شهر خودمان هستند کسانی که شایع میکردند آقای نورمفیدی نماینده امام نیست، آقای نورمفیدی حاکم شرع نیست، آقای نورمفیدی مورد تایید دفتر امام، آقای نورمفیدی مثلاً فلان چی...، من حدود تقریباً چهار سال است که الآن باآقای نورمفیدی آشنا هستم. از سال اواخر 56 بود که آقای نورمفیدی را شناختم و از همان موقع تا حالا نسبت به ایشان ارادت خاص دارم، توی این منطقه جداً ارادت خیلی خیلی زیادی نسبت به ایشان دارم، ببینید الآن ما توی شهرهای دیگر نگاه کنیم می بینیم نماینده امام یک شخص، امام جمعه شهرش یک شخص، رئیس حاکم شرع و رئیس دادگاه انقلاب یکی دیگر، ولی در گرگان که نگاه کنیم میبینیم هر سه پست در آقای نورمفیدی جمع است، این نعمتی است برای ما، این نعمتی است برای آقای نورمفیدی، چرا؟ چون ایشان صلاحیتش آنقدر زیاد بوده که امام هرسه پست را به ایشان داده در منطقه. نورمفیدی آنطوریکه آشنائی نسبت به ایشان دارم از جمله روحانیونی است که از سال 41 شاگرد و مقلد امام بود.
ایشان حتی اگر وقتی که شهید رجائی و باهنر یک عکسشان را انداخته بودند در روزنامه شاید دیده باشید آقای نورمفیدی هم عکسش بود. ایشان از جمله یاران امام است که از سال 41 حتی زودتر دقیق بیاد ندارم، با امام بوده، بنابراین سعی کنید بچه ها حتماً توی مسائلی که ولی فقیه برایتان روشن میکند حنماً اطاعت کنید و یک سری مسائل است که در رابطه با وضع شهر مثلاً آقای محمدی یک سری مسائل امام خط میدهد آقای محمدی هم خط میدهد. خودش این مسائل به وضوح روشن است و بعضی مسائل که بخوبی روشن نیست شما رجوع کنید به آقای نورمفیدی هرچی آقای نورمفیدی بگوید شما عزیزان نیز همان را بگوئید.
بنابراین اطاعت از ولایت فقیه باعث رستگاری ماست هرچه داریم از اول نهضت تا حال از امان داریم و از روحانیت. سعی کنید روحانیت را آنطور که هست بشناسید، چون اگر به تبلیغات دشمن نگاه کنیم میبینید که تمام فشار روی روحانیت، روحانیت خط امام، روحانیتی که از سالها خیلی قبل با امام بودند، بنده هیچ ادعائی ندارم که روحانیت خط امام را شناخته ام ولی خوب آنقدر کسانی بودند که خط دادند و نگذاشتند روحانیت خط امام را بشناسیم، خیلی دیر شده ولی خوب بازهم خیلی خوشحالم که بالاخره روحانیت خط امام را شناختم، خط هائی بودند که می خواست ما را از بهشتی ها مدنی ها، رفسنجانی ها و خامنه ای جدا کند، ولی بحمدا... خیلی خیلی زود متوجه شدم و خودم را چسباندم به آنها، همگی یادتان باشد اکر جداً می خواهید رستگار شوید باید آنچه ولی فقیه و نماینده هایش میگویند اطاعت کنید. مسئله بعدی مسئله جنگ است، الآن همه خودتان جوان هستید فعلاً که نوبتی ماست که برویم جبهه، انشاءا... نوبت شما هم میشود، سعی کنید جنگها را آنطور که در صدر اسلام میخواست زنده کنید، همانطور که الآن زنده شده(گریه حضار) جنگ در اسلام مسئله آنقدر مهمی است که موجب ساختگی انسانها میشود(تکبیر الله اکبر الله اکبر الله اکبر خمینی رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه درود بر رزمندگان اسلام، سلام بر شهیدان مرگ بر آمریکا مرگ بر شوروی مرگ بر منافق و ...)
بالاخره حرف آخرم این است که حتماً سعی کنید اطاعت از ولی فقیه کنید، اطاعت از نمایندگان ولی فقیه کنید، مخالفت با نمایندگان ولی فقیه مخالفت صریح با ولی فقیه است، حتما روحانیت را بشناسید خیلی بهتر بشناسید پشت آنها را داشته باشید.
والسلام